بازگشت سوریه به مدار دیپلماسی جهان/ لابی سعودی- اماراتی چه تأثیری در رفع تحریمهای سوریه دارد؟
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۶۹۲۰۲
به گزارش قدس آنلاین، بلومبرگ از تلاش کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری پادشاهی سعودی و امارات به دنبال لابی برای عادیسازی روابط میان سوریه و کشورهای اروپایی خبر داده است. این شیخنشینها پایان جنگ فرسایشی سوریه و بازگشت آوارگان- پناهجویان را مستلزم رفع تحریمها و احیای اقتصادی آسیب دیده دمشق میدانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تثبیت جایگاه سیاسی- امنیتی دولت اسد و عقب راندن معارضان سوری در نقاط مختلف سوریه سبب ایجاد شکاف در میان مخالفان نظام دمشق، بهویژه در میان دولتهای عضو محور بلوک محافظهکار سنی شده است. تا پیش از این اکثر کشورهای عضو جهان عرب با رد هرگونه تماس با دمشق، شرط بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را منوط به اجرای قطعنامه 2254 شورای امنیت، مصالحه با احزاب اپوزوسیون و فاصله گرفتن این کشور عربی از محور مقاومت اعلام کرده بودند. بقای نظام قانونی بشار اسد سبب شد تا به تدریج کشورهای عربی همچون امارات، بحرین، عمان، مصر و حتی اردن اقدام به برقراری تماس و از سرگیری روابط دیپلماتیک با سوریه کنند. «دیپلماسی زلزله»، «توافق پکن»، «عادیسازی روابط دمشق- ریاض» و در نهایت «بازگشت سوریه به اتحادیه عرب» نقاط عطف در روند بازگشت تدریجی سوریه به معادلات سیاسی خاورمیانه عربی ارزیابی میشود. در دوران جدید ریاض- ابوظبی قصد دارند تا با توسعه روابط راهبردی و ایجاد وابستگی متقابل با دمشق وزن خود در معادلات سیاسی سوریه افزایش داده و به نوعی موازنه قدرت با محور مقاومت و ترکیه در میدان شام دست پیدا کنند. حال رسانههای غربی از لابی سعودی- امارات برای لغو تحریمهای سوریه در اتحادیه اروپا خبر میدهند. ظاهرا مقامات این دو کشور در مذاکره با طرفهای غربی لغو تحریمهای سوریه را بخشی از راه حل سیاسی، بهبود وضعیت اقتصادی و بازگشت آوارگان به کشورشان اعلام کردند. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد به این سوال پاسخ دهیم که چرا لابی سعودی- امارات به دنبال رفع تحریمهای سوریه در غرب است؟
تعامل با نظام اسد و سه دیدگاه متفاوت
نشستهای مشورتی «جده» و «عمّان» به خوبی نشان دهنده نظرات مختلف در میان دول عربی در خصوص عادیسازی روابط با دمشق و بازگشت اسد به اتحادیه عرب است. گروه نخست با حفظ مواضع رادیکال نسبت به حفظ بشار اسد در قدرت، خواستار تداوم وضعیت «بایکوت» نظام سوریه در میان کشورهای منطقه هستند. نماینده رسمی این جریان امیرنشین قطر است. «نامشخص بودن سرانجام عادیسازی روابط سوریه- ترکیه»، «روابط نزدیک دوحه با اسلامگرایان اخوانی» و «تحریم سزار و همراهی با واشنگتن» سه متغیر تاثیرگذار در مورد سیاست اعلامی دوحه در خصوص پرونده سوریه است. به عبارت دیگر در کوتاه مدت منافع قطریها در تداوم سیاست قطع رابطه با نظام اسد است نه عادی سازی روابط یا حمایت از روند بازگشت اسد به اتحادیه عرب.
گروه دوم بر این اعتقاد است که سیاست نادیده گرفتن و منزوی کردن نظام اسد صرفا منجر به افزایش نفوذ ایران و محور مقاومت در سوریه شده است. این دولتها با آغاز روند عادیسازی روابط با دمشق به دنبال آن هستند تا ضمن افزایش دایره نفوذ خود در نظام حاکم بر سوریه، بتوانند به صورت «پرونده به پرونده» امتیازات کلیدی از دمشق طلب کنند. به عنوان مثال دولتهای حاشیه خلیج فارس میتوانند شرط افزایش کمکهای اقتصادی و سرمایهگذاری در سوریه را منوط به کاهش نیروهای محور مقاومت در جنوب سوریه کنند. نماینده این دیدگاه را میتوان پادشاهی عربی سعودی دانست.
در نگاه گروه سوم کشورهای عربی نه تنها باید به سمت عادیسازی روابط با دمشق بروند بلکه باید با افزایش وابستگی متقابل با دولت قانونی سوریه به تدریج معادلات سیاسی در دمشق را تغییر دهند. براساس این دیدگاه کشورهای عربی میتوانند با تقویت جناحهای غیرهمسو با محور مقاومت در دل ساختار نظام، وزنه بلوک محافظهکار سنی را در این کشور مدیترانهای تقویت نمایند. نماینده اصلی این نگاه امارات عربی متحده است. برخی تحلیلگران عرب بر این اعتقادند که امارتنشینهای ابوظبی و دبی قصد دارند تا با تشدید پیوندهای اقتصادی با دولت سوریه، تبدیل به شریک اصلی این کشور در دوران «بازسازی» شوند. در حال حاظر به نظر میرسد نگاه دوم و سوم دست بالا را در تنظیم روابط جهان عرب با دمشق داشته باشند.
سوال اصلی در روند بازگشت کشورهای عربی به دمشق آن است که آیا آمریکا با عنوان بزرگترین شریک کشورهای محافظهکار سنی چه موضعی در خصوص عادیسازی روابط با دولت اسد دارد؟ براساس قانون تحریمی سزار تا زمانی که نظام سوریه قطعنامه 2254 را اجرا نکند، هرگونه معامله اقتصادی و سرمایهگذاری با دولت این کشور ممنوع است. در سوی مقابل اما برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس برخلاف تحریمهای آمریکا گزینه عادی سازی روابط با دمشق را برگزیدند. برای تحلیل این وضعیت به ظاهر متناقض، دو نگاه متفاوت وجود دارد. در نگاه اول برخی تحلیلگران با استناد به توافق پکن و مواضع اعلامی سخنگوی کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا؛ بهبود روابط میان دمشق و کشورهای عربی را نشان فاصله گرفتن اعراب از غرب و تغییر نظم امنیتی خاورمیانه تحلیل میکنند. در دیگر نگاه تحلیلی اما اساساّ نزدیک شدن کشورهایی مانند پادشاهی عربی سعودی، امارات عربی متحده، مصر، اردن و بحرین به سوریه بدون چراغ سبز آمریکا امکان پذیر نیست. واشنگتن با چشم پوشی از گسترش روابط سوریه با کشورهای عربی به دنبال آن است تا با گذشت زمان تغییری محسوس در رفتار و سیاستهای سوریه نسبت به محور مقاومت اتفاق بیافتد.
بهره سخن
افزایش تحرکات دیپلماتیک پادشاهی سعودی و امارات برای شکستن حلقه تحریمهای غرب مانند شمشیر «داموکلس» است که میتواند منافع محور مقاومت را تامین کند یا به خطر بیاندازد. از یک سو پذیرش بینالمللی و برداشته شدن نظام سوریه به مثابه پیروزی بزرگ برای بشار اسد و متحدان این کشور در جنگ علیه تروریسم سلفی- تکفیری محسوب میشود که میتواند به روند بازسازی خرابیهای جنگ کمکی شایان کند. بر روی دیگر این معادله اما ممکن است ریاض- ابوظبی با قرار گرفتن در هسته مرکزی عادیسازی روابط دمشق با دولتهای عربی- اروپایی، دامنه نفوذ مقاومت را محدود کنند.
نویسنده: محمد بیات/کارشناس مسائل خلیج فارس
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: اتحادیه عرب دمشق بشار اسد سوریه عادی سازی روابط با دمشق تحریم های سوریه اتحادیه عرب کشورهای عربی محور مقاومت خلیج فارس تحریم ها دولت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۶۹۲۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هوشمندی ایران در از سرگیری سوآپ گاز ترکمنستان، تمدید صادرات گاز عراق و تکمیل خط لوله صلح
صنعت نفت و گاز طی سال های گذشته هدف تحریم ها قرار گرفتند و برای فروش آن ها از مبادی رسمی با مشکلات عدیده ای روبرو شدیم. هدف تحریم کنندگان این بود که از طریق مسدود کردن راه های کسب درآمدهای ارزی کشور به دولت فشار بیاورند که در مذاکرات تسلیم شود. اما در نهایت این اتفاق نیفتاد و راه هایی برای فروش نفت و گاز کشور پیدا کردیم. فروش گاز کشور از طریق خطوط لوله صورت می گیرد و مشتریان ما همسایگان هستند. در همین راستا، وزارت نفت به اعمال دیپلماسی فعال انرژی به منظور ایجاد بستری برای فروش گاز کشور مبادرت کرد. در چارچوب سیاست های وزارت نفت شاهد اقداماتی همچون بهبود روابط با ترکمنستان و از سرگیری سوآپ گاز از این کشور و تلاش برای احیای خط لوله صلح (ایران-پاکستان-هند) هستیم.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که فروش نفت و گاز کشور در شرایط تحریم بر اثر به اجرا گذاشتن دیپلماسی فعال انرژی توسط دولت فعلی حاصل شد. سهراب دل انگیزان، استاد اقتصاد دانشگاه رازی در خصوص دیپلماسی فعال انرژی کشور طی سال های گذشته و حل و فصل مشکلات مان با همسایگان در حوزه انرژی خاطرنشان کرد: منطقی است که باید در تبادلات انرژی خود را در منطقه بهبود ببخشیم و از این فرصت نهایت بهره برداری را داشته باشیم.
وی ادامه داد: موفقیت در حوزه توسعه روابط با همسایگان در حوزه انرژی بسیار کلیدی و مهم است زیرا که ارتباط با همسایگان در حوزه انرژی به کاهش هزینه های حمل و نقل، بهبود روابط سیاسی و تقویت ارتباطات مرزی منجر می شود و به لحاظ کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری به نفع ماست. به همین دلیل، دیپلماسی انرژی به اجرا گذاشته شده توسط دولت اهمیت دارد. از همین رو دولت توانست هوشمندی خوبی در زمینه از سرگیری سوآپ گاز با ترکمنستان، تمدید صادرات گاز عراق و تکمیل خط لوله صلح داشته باشد.
استاد اقتصاد دانشگاه رازی خاطرنشان کرد: با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد، احیای روابط مان با ترکمنستان و از سر گیری سوآپ گاز از این کشور مثبت ارزیابی می شود.
دل انگیزان گفت: برنامه ریزی برای افزایش مبادلات انرژی با پاکستان در وزارت نفت کشور اقدام درستی است. از ابتدا در چارچوب اکو ایران، پاکستان و ترکیه به عنوان بنیانگذاران این سازمان مکلف بودند در بخش هایی که در حوزه های مشترک قرار دارند، رابطه تهاتری با یکدیگر برقرار کنند.
وی ادامه داد: پاکستان به دلیل برخی مشکلات در صدد است که به تقویت روابط با کشورهای همسایه فارغ از مخالفت آمریکا بپردازد. این فرصت خوبی برای تهران است که به تقویت روابط در حوزه انرژی با اسلام آباد بپردازد. در همین ارتباط، قرار شده است که پاکستان خط لوله صلح را در بخش مربوط به خودش تکمیل کند که اتفاق خوبی است.
استاد اقتصاد دانشگاه رازی خاطرنشان کرد: در برقراری روابط با پاکستان باید مراقبت کنیم که تبادلات با پول ایران و یا پول دو طرف صورت بگیرد. همچنین باید به دنبال انعقاد قراردادهای بلندمدت با اسلام آباد باشیم.
دل انگیزان گفت: کلیت دیپلماسی انرژی به اجرا گذاشته شده توسط وزارت نفت از این منظر که دولت را وارد ارتباطات مسالمت آمیز با کشورهای همسایه می کند، بسیار قابل قبول است.
وی ادامه داد: به اجرا گذاشتن سیاست هایی همچون توسعه زنجیره ارزش محصولات و صدور خدمات فنی و مهندسی به دیگر کشورها مثبت ارزیابی می شود. همچنین در زمینه صدور خدمات فنی و مهندسی نیز باید دقت کنیم که ظرفیت خود را برای نگه داشت متخصصان در داخل حفظ کنیم و این سیاست بستری برای خروج متخصصان از کشور نشود.
زهرا طوسی